راستش دیروز برام روز خیلی خوبی بود با اینکه حسااابی شلوغ بود و خیلی خسته شدم ولی دو تا اتفاق خوب افتاد که حس میکنم زمینه ساز اتفاقات خیلی بهترن..
اما مامانم بعد از یه خوشحالی کوتاه گفت نکنه فلان بشه.. کنسل بشه .. نکنه فلانی چوب لای چرخت بذاره..
میدونم از نگرانیشه از محبتشه ولی من اصلا نمیخواستم به چیزای منفی فکر کنم..
و الان واقعا حالم گرفته شده و ذهنم درگیر مسائل جانبیه..
پانیذ همیشه میگه تا اهدافتون محقق نشدن در بارشون پیش کسی حرف نزنید، ممکنه انرژیشون با شما هم سو نباشه و روش تاثیر منفی بذارن..
ولی من فکر میکردم تنها کسی که همیشه انرژی مثبت به سمت آرزوهام میفرسته مامانمه که اونم این بار اینجوری کرد..
نتیجه: تمرین سکوت
تو یه وبینار با موضوع "دیگه نه ای در کار نیست" شرکت کردم..
برگزار کننده آقایی بود به اسم فرجام که دوستم بهم معرفی کرده بود..
تو کامنتای پیجش همه نوشته بودن تو عالی هستی مسیر زندگیمو عوض کردی و ..
منم مشتاق شدم صحبتاشو بشنوم..
دو ساعت گوش کردم.. دریغ از یه نکته ی به درد بخور..
آخر سر بعد از خدافظی وقتی هنوز بسته نشده بود یه خانم کنارش گفت کامنتاشون همه مثبته راضین یه چند نفر فقط "..شر" گفتن!!
حقیقتا عصر جمعمو خراب کردم..
با خانواده م نرفتم بیرون که چرت و پرتای این یارو که همش تبلیغ کلاسای بالای ۷ میلیونش بود رو گوش کنم..
+ یه نکته ی مسخره هم ارائه داد که میگفت نکته ی طلاییشه! این بود که اگه تو مهمونی خواستی مخ پسری رو بزنی برو کنارش سرتو ببر نزدیک سرش و یه هایی آهی نفس عمیقی بکش که صداشو بشنوه و وانمود کن میخواستی پشه رو از کنارش دور کنی !! بعد اون پسره دیگه ول کنت نیس! اون شب همش بهت فکر میکنه.. تازه میگفت دلم میسوزه هیشکی تو ایران این چیزا رو به بچه های ما یاد نداده!
حتی اگه شیفت خلوت و آرومی باشه بااازم بعد از شیفت مثل جنازه م.. نمیدونم چرا؟!
اسنپ گرفتم برم خونه.. دو دقیقه از حرکت نگذشته بود که بیهوش شدم.. یه جا بیدار شدم و دیدم دهنم بازه و مقنعه م دراومده ..
خودمو جمع کردم راننده داشت تو آینه نگام میکرد و میخندید..
گفت شیفت بودی؟
یه سر تکون دادم که آره..
گفت منم قبلا تو درمانگاه کار میکردم .. میدونم الان چه حالی داری..
راااحت باش من آروم میرم بگیر بخواب.. :)))
کاش میتونستم جلوی خودمو بگیرم انقدر تو این اسنپا نخوابم..
+ انقدر مردم افسرده و غمگین و حسود شدن که بهتره لحظات خوشتو مخفی کنی و بروز ندی چون کسی با دیدن و شنیدنشون خوشحال نمیشه فقط آه حسرته و جمله ی منفی و مزخرف "خوش به حالت"