تو یه وبینار با موضوع "دیگه نه ای در کار نیست" شرکت کردم..
برگزار کننده آقایی بود به اسم فرجام که دوستم بهم معرفی کرده بود..
تو کامنتای پیجش همه نوشته بودن تو عالی هستی مسیر زندگیمو عوض کردی و ..
منم مشتاق شدم صحبتاشو بشنوم..
دو ساعت گوش کردم.. دریغ از یه نکته ی به درد بخور..
آخر سر بعد از خدافظی وقتی هنوز بسته نشده بود یه خانم کنارش گفت کامنتاشون همه مثبته راضین یه چند نفر فقط "..شر" گفتن!!
حقیقتا عصر جمعمو خراب کردم..
با خانواده م نرفتم بیرون که چرت و پرتای این یارو که همش تبلیغ کلاسای بالای ۷ میلیونش بود رو گوش کنم..
+ یه نکته ی مسخره هم ارائه داد که میگفت نکته ی طلاییشه! این بود که اگه تو مهمونی خواستی مخ پسری رو بزنی برو کنارش سرتو ببر نزدیک سرش و یه هایی آهی نفس عمیقی بکش که صداشو بشنوه و وانمود کن میخواستی پشه رو از کنارش دور کنی !! بعد اون پسره دیگه ول کنت نیس! اون شب همش بهت فکر میکنه.. تازه میگفت دلم میسوزه هیشکی تو ایران این چیزا رو به بچه های ما یاد نداده!
فرجام جان نگفت قبل پروژه مخ زنی با آه ، سیر و پیاز نخوریم ؟!
نه تا این حد وارد جزئیات نشد ولی نکته ی خوبی بود
چقدر پول زبون بسته دادی واسه این سمینار؟
خدا رو شکر زیاد نبود ۱۵۰
نه خنگول وسط ی رابطه آشنایی بودیم. اون آه ولی خیلی اثر گذاشت رو من.
آها
شاید اولین آهی بوده ک شنیدی .. اولین تجربه ها بیشتر توی ذهن می مونن
ی بار ی دختره برام ی آه کشید و میخوام بگم جواب میده. خوب شد باهاش به جایی نرسیدم ولی اون آه رو یادم نمیره.
همش با یه آه
نگفت با دهان بسته آه بکشیم یا دهان باز؟ :))
گفت فقط صدای نفستو بشنوه حله
خدا شاهده کنار یه پسر این کارو بکنی آبرو برات نمیزاره
والا
گاااااااد
آر یو سیریِس ؟
چه حرکت چیپی بود این اخری
خیییییلی چیپ بود..
مرتیکه اسکول بود یا ما رو اسکول کرده بود