سرگذشت من

آنچه بر من گذشت و میگذرد..

سرگذشت من

آنچه بر من گذشت و میگذرد..

صبح

عدالت این بود که من صبحمو با صبح بخیر عشقم شروع کنم..

ولی چون نیست خودم با جملات مثبت شروعش میکنم..

سه تا سوریاناماسکار میرم  و صبحونه و ..

و گوشیمم تا دو ساعت اول بیداری چک نمیکنم..

اما امروز فرق داشت و من منتظر پیام یک دوست بودم..

خیلی وقته دنبال کاره.. 

منم دیشب زبون خیر گذاشتم و با یکی صحبت کردم و اونم اوکی داد ..

با هزار ذوق بهش این خبرو تو واتساپ دادم و خوابیدم..

صبح به امید اینکه پیامای حاوی ذوقشو ببینم ، رفتم سراغ گوشی..

ولی خب ایشون دنبال زیر بغل مار میگشتن..

بعد از کلی صحبت های غیر مفید صبح زیبامو ریدمان کرد..

آخرش عذرخواهی کرد و گفت تو خیلی برام عزیزی و .. واسه همین خیلی زیادی ازت توقع دارم و ..

منم‌ گفتم توقعات بیجا مانع آرامشه..

خلاصه که استول توی این رفاقت ها و خیرخواهی ها..

+نتیجه اخلاقی اینکه سرت به کار خودت باشه هر کی هر استولی خواست بخوره.. والا



نظرات 2 + ارسال نظر
بانوی کویر شنبه 10 تیر 1402 ساعت 21:07 https://banooyekavir.blogsky.com/

ای جانم
ما هم صبح و شبها بدون پیام عقشولانه سر میکنیم
بعضی وقتها آدم از حجم انتظارات نابجا شاخ در میاره
مهم اینه همیشه خوش قلب هستی مهربونم

فدات عزیزم

یه مرد شنبه 10 تیر 1402 ساعت 14:41 http://Whiteshadow.blogsky.com

شماره تو بده. خودم برات صبح بخیر عشقم بفرستم

مرسی
ولی صبح بخیر عشقم رو باید "عشقم" بگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد