سرگذشت من

آنچه بر من گذشت و میگذرد..

سرگذشت من

آنچه بر من گذشت و میگذرد..

بدذات

میگن شرایط خوبی نداره هواشو داشته باش ولی اون تو بدترین شرایطشم بدجنسه..

نمیدونم من چه هیزم تری بهش فروختم که اینقدر اذیتم میکنه..

خیلی تحت فشار میذاره منو..

مریض اخری رو هم انداختن به من..

خسته و کلافه بودم..

رفتم تو دستشویی به حال خودم گریه کردم..

همون موقع  صدام میکردن که برم بالاسر مریضم..

منم با تاخیر رفتم با هیشکی حرف نزدم و کلافه و عصبانی کارای مریضو انجام دادم..

همه فهمیدن ولی اون بدذاتی که باید بفهمه نمیفهمه.. در واقع خودشو به نفهمی میزنه..

کاش برم از این خرابشده

کاش جایی پیدا کنم برای رفتن..





نظرات 3 + ارسال نظر
بانوی کویر سه‌شنبه 23 خرداد 1402 ساعت 19:48 https://banooyekavir.blogsky.com/

بگردمت الهی
آدم بدذات نیست و نابود بشه
منم مواجه بودم
خدا به پاس قلب مهربانت زودتر بگذرونه این شرایط رو عزیزم

ممنونم مهربون

خانوم ف سه‌شنبه 23 خرداد 1402 ساعت 18:03 http://Khanomef.blogsky.com

عزیزه دام شرایط واقعا سخته .دمت گرم که داری کار میکنی و میسوزی .ولی روزای خوب هم میاد حتما .تو حسود زیاد داری

ممنون عزیزم..
همیشه امیداورم به روزای خوب ولی بعضی وقتا مث الان کم میارم..
حسادت رو قبول دارم ولی بیشتربه خاطر ذات بده بعضیاس

رهگذر سه‌شنبه 23 خرداد 1402 ساعت 17:45

وای خدا قشنگ حس کردم چی میگی خدا کنه خلاص بشی ازشون

ممنونم
خداکنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد