یه خواستگار شری داشتم چهار سال پیش .. با هزار بدبختی ردش کردم..
کلی هم زر زر کردن پشت سر خودم و خانواده م.. خواهر بیشعورش که همکارم بود و نگم که تو محیط کار چقدر اذیتم کرد و پشت سرم هزار تا حرف به همکارا و دوستام زد.. خدا رو شکر تعدیل شد و گورش از بیمارستان گم شد..
گوشی رو که قطع کردم دلم میخواست گریه کنم.. چرا یه آدم درست نمیاد سمتم؟ ولی این آت و آَشغالا ولم نمیکنن؟
دوباره اون روزای مزخرف اومد جلو چشمم ..
چقدر اذیتم کردن..
من به سختی تونستم اون روزا رو فراموش کنم چون امثال دوست بی ملاحظه ی من هر چند وقت یه بار این ماجرا رو بهم یادآوری میکرد با این جمله که چقد خوب شد بهش جواب رد دادیاااا
و پیش افراد جدید هم با آب و تاب تعریف میکرد که ندا همچین خواستگاری داشته و ...
که یه روز با جدیت بهش گفتم دیگه اسم این گوها رو جلو من و بقیه نیار..
حالا که دوستام ساکت شدن این خانم دوباره پا پیش گذاشت..
خیلی عصبیم.. خیلیا
استرس نگیر.امیدوارم هیچ غلطی نتونن کنن.یه جواب کوتاه و قاطع بده و دیگه جواب نده.امیدوارم دست از سرت بردارن
ممنون عزیزم.. همینکارو کردم
خواستگار داری نی دونم
صد تا یار داری می دونم
سری که درد نمی کند دستمال نمی بندند
چرا ما دوست دارم آرامش خود را خراب کنم
ازدواج مزخرف ترین است
مگه من خواستم ازدواج کنم الان؟ فازت چیه؟
فدا سرت. ارزش نداره بخاطرش خودتو ناراحت کنی
کلا آدمای شری بودن.. الانم یکیو واسطه کردن
میفهمم
منم داشتم همچین موردی
انقدر ازارم داد خودم و خانواده رو که مجبور شدم شوهر کنم خلاص شم از دست اون
روانی بود
به خدا دلم میخواس برم یه جاخودمو گم و گور کنم از دستشون
عیب نداره عزیز دلم.خودت رو ناراحت نکن.
درسته خیلی پر رو و بی تربیت هست اینجوری که میگی ولی ولش کن،ذهنت رو درگیرش نکن
نمیخوام بهش فک کنم ولی چون آدمای شری هستن بهم استرس میدن