از قایق بیرون اومدیم ..
پسرای قایق بغلی شوخی کردن ما هم شوخی رو جواب دادیم و خندیدیم و تموم شد..
سین رگ غیرتش باد کرد و وحشی شد..
گفت چرا سبک بازی درآوردین و آخرشم یه فحش نثارمون کرد..
خیلی ازش بدم اومد پسره ی پررو ..
ما اختیار خودمونو داریم..
خودش به عالم و آدم آمار داده و هزار غلط تو زندگیش کرده حالا واسه ما ادای آدمخوبا رو درمیاره ..
ما هم کاری نکردیم واقعا.. کلا دو تا جمله به شوخی رد و بدل شد..
حرصمگرفته ازش یه جوری برخورد میکنه انگارما ازاوناشیم..
عن آقای پررو..
واقعا سفر بدون آقا بالا سر خیلی بهتره..
ف هم شد کاسه ی داغ تر از آش..
از رفتار دوتاشون بدم اومده ولی نمیخوام سفر رو ب کام خودم زهر کنم..
فقط نوشتم که حرصمخالی بشه و دوباره به حالت عادیم برگردم..
چه بی تربیت و پر رو.اصلا خودت رو ناراحت نکن.لذتت رو از سفر ببر.ولی دفعه بعد با کسای دیگه ای برو نه با اینا
آره خیییلی
اولش ناراحت شدم بعد بیخیال..
درس عبرت شد