به قول جلال آل احمد ترجیح میدم حقیقتی آزارم بده تا اینکه دروغی آرومم کنه..
بالاخره حقیقت فاش شد. خوشحالم که فهمیدم. اونقدرام دردناک نبود ولی بازم ناراحتم که این مدت بقیه میدونستن و من نه.
در مورد چیزی که مربوط به زندگی منه..
چرا فکر میکنن به من از خودم دلسوزترن؟
اصلا کی گفته دلسوزی کنن؟
آخه اوضاع من اونقدرا بد نیست که کسی دلسوزی کنه..من از ترحم بیزارم..
ناراحت شدم ولی درس بزرگی گرفتم..
اینکه من تنهام و فقط خودمو دارم. با فکر خودم پیش میرم و به کسی تکیه نمیکنم.
اون اقاهه فرجام راست میگفت که انسان تنهاست و متوهم.
گاهی توهم میزنه که تنها نیست .
بهطور کل نگاهتون به زندگی چجوریه؟ زندگی خوبه به نظرتون؟
نظری ندارم .. فعلا این روزا
چه حقیقتی فاش شد ؟؟؟
شاید بعد تو یه پست راجع بهش بنویسم
خیلی بدی
چرا؟
تنهایی خیلی خوبه که بخدا.
اگه ادمیزاد بفهمه تنهایی چقدر با شکوه و پر آرامشه ، هیچ وقت حاضر نیست تنهاییشو با چیزی عوض بدل کنه.
تنهایی پر از شگفتیه.
اینکه گاهی متوهم میشه بده..