سرگذشت من

آنچه بر من گذشت و میگذرد..

سرگذشت من

آنچه بر من گذشت و میگذرد..

ای دل ز عبیر عشق کم گوی..

کلافه م.. حالم از دیشب بهتره ولی هنوز خوب نیستم.. ف.ی.ل.ت.ر شکنم دیگه وصل نمیشه.. نه واتساپی نه اینستایی.. یه کم ساز زدم و بعد روی تخت دراز کشیدم.. چند ساعتی هست که توی همین حالتم و دست و دلم به کاری نمیره..

یه جمله از پسره مدام توی مغزم پلی میشه که چطور تا حالا دوست پسر نداشتی.. چیکار میکردی تا حالا؟ 

این حرف انگار خنجر میشه میره توی قلبم..

من که عمرمو به بطالت نگذروندم.. کلی چیزای خوب دیدم و یاد گرفتم.. عشق و حالم در نوع خودم کردم.. 

ولی خب حالا توی سی سالگی خلا عاطفی رو حس میکنم و جملات دیگران در این مورد منو بیشتر بهم میریزه..

امروز هم با  خانم ق تو دفترش صحبت میکردیم .. موضوع صحبتمون کاری بود ولی ایشون تا منو میبینه پل میزنه به بحث ازدواج..گفت چرا دست روی دست گذاشتی؟ چند سال دیگه شتید این زیبایی و طراوت و شور و هیجان  رو نداشته باشی ها.. بجنب..الان شاید تنهایی اذیتت نکنه ولی چند سال دیگه به یه عقده تبدیل میشه ها.. از من گفتن بود..

انگار دست گذاشتن بیخ گلوم دارن خفه م میکنن.. 

قلبم به درد میاد..

شاید اگه به حال خودم رها میشدم این موضوع اذیتم نمیکرد ولی اطرافیانم نمیتونن جلوی دهنشونو بگیرن..


نظرات 2 + ارسال نظر
. جمعه 22 مهر 1401 ساعت 12:43

بخاطر اصرار اطرافیان ازدواج کردم. عاقبتش شد ازدواج عجله‌ای و آخرش طلاق.

متاسفانه عواقب زندگی کردن برای دیگران از این قبیل شکست هاس..
من به اصرار بقیه نمیخوام ازدواج کنم.. خودم تمایل ب ازدواج دارم ولی وقتی شرایطی که میخوام پیش نمیاد و اطرافیان مدام بهم نصیحت میکنن کلافه میشم.. دلم میگیره

خانوم ف چهارشنبه 20 مهر 1401 ساعت 22:00 http://www.khanomef.blogsky.com

ای که گوه تو فرهنگ ایرانی
بابا یکی نمیخواد ازدواح کنه ولش کنید دیگه
انگار بیکار میشن حتما باید گیر بدن به دختر مردم چرا شوهر نمیکنی .بابا به تو چه اصن

از من به تو نصیحت و وصیت
شوهر نکردن خیلی بهتر از شوهر کردن به هر خریه
تمام

واقعا ..
حالم ازشون بهم میخوره..
خب منم واسه این تا الان مجردم.. چون نخواستم با هر خری وارد رابطه بشم..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد