سرگذشت من

آنچه بر من گذشت و میگذرد..

سرگذشت من

آنچه بر من گذشت و میگذرد..

اتاق ۴

یکی از شرم آورترین لحظات کاریم رو پشت سر گذاشتم.

در اتاقو باز کردم مریض آقا اکسپوز بود.

قبلا هم برام پیش اومده بود ببینم ولی در سکوت صحنه رو ترک میکردم و به روی خودم نمی آوردم. 

این دفعه جیغ کشیدم و در اتاقو ول کردم و دویدم.

صدای خنده ی آقایون بلند شد.

من دیگه نمیتونم به اون اتاق سر بزنم . 

به ف گفتم تو برو ریلیو ج. من دیگه پامو تو اون اتاق نمیذارم.

نظرات 2 + ارسال نظر
حمید سه‌شنبه 12 مهر 1401 ساعت 14:42

ببخشید، خواهشا از این به بعد اصطلاحات تخصصی را به زبان فارسی بنویسید.

چشم

خانوم ف سه‌شنبه 12 مهر 1401 ساعت 09:52 http://www.khanomef.blogsky.com

خیلی تخصصی گفتی خانوم دکتر ترجمه کن برام

جراحی اندام تحتانی بود و هیچی تنش نبود:/
اینجور وقتا باید وانمود کنی چیزی ندیدی و بری ولی من ناخودآگاه جیغ کشیدم..
ریلیو هم ینی که نفر آزاد بره جاشو با پرسنل اتاق عوض کنه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد