زندگیمون شبیه کابوس شده..
کی فکرشو میکردم جوونیم تو کرونا و جنگ بگذره؟
از اونجایی که گریه کردن توی جمع برام سخته بغضامو فروخوردم و حالا احساس سفتی توی گردنم دارم..
تقاص خون این بچه ها رو کی پس میده؟
من عرضه ی جنگیدن ندارم.. فقط دعا میکنم براشون..
امروز هم روز مناسبی برای شروع ختم و چله هست.. به نیتشون یه ختم برداشتم..
امیدوارم خدا رحمش بیاد..
اونقدر این موضوع پررنگه که بدبختیای دیگم یادم رفته..
میخوام درسمو تمرین کنم ولی تمرکز ندارم.. همش تو فکرمو استرس دارم که چی پیش میاد...
من که ندیدم
چشماتو بستی آخه
کدوم جنگ؟
شما کجا زندگی میکنی که نمیدونی کدوم جنگ؟